گل نرگس

  • خانه 

چگونه باحضورقلب نمازبخوانیم

11 دی 1396 توسط فاطمه دانشور

10:33 شناسه مطلب: 51762 بهترین و ساده ترین راه حضور قلب در نماز چیست2-چه کنیم که به نعمتهای خدا بیشتر شاکر باشیم
هرچه سعی میکنم در نماز حضور قلب داشته باشم نمیشه نا خواسته ذهنم متوجه کسی میشه که به او علاقه مندم این وضعییت حسابی رنجم میده لطفا کمک کنید
پرسشگر گرامي ضمن تبريك به خاطر اينكه در پي نماز با حضور قلب و با معنويت بيشتري هستيدبه چند نكته توجه كنيد:
اول: اینکه مشکل اساسی همان علاقه ای است که ذکر کردید چرا که علاقه اگر خدایی باشد در نماز مانع از حضور قلب نخواهد بود. ولی اگر علاقه به فرد علاقه ای مشروع نباشد. یعنی مثلا به نامحرم علاقه وجود دارد این علاقه مانع از تمرکز و توجه به خدا خواهد بود و خدا هم در قرآن به این نکته اشاره می فرماید: :"ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه
خدای برای هیچ کس دو دل درونش نیافریده (1)
پس باید سعی کنید این علاقه را از دل بیرون کنید یا این علاقه را تبدیل به علاقه ای خداپسندانه کنید مثلا همان علاقه به نامحرم را اگر ممکن است با ازدواج خدایی کنید.
دوم: اما برای اینکه راه های تمرکز در نماز را بهتر بدانید،می گوییم که بزرگان برای به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملی را ذکر کرده اند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1- اهمیت دادن به نماز:
کسانى که نماز را سرسرى مى گیرند و نسبت به آن بى توجه هستند و به اهمیت نماز توجهى ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانى که به نماز اهمیت مى دهند و براى آن سرمایه گذارى مى کنند و آن را ستون دین مى دانند و وقت و فرصت بیش ترى را صرف نماز مى کنند، حضور قلب بیش ترى خواهند داشت.
2- شناخت و آگاهی:
هر مقدار معرفت انسان به حق تعالی بیش تر باشد، احساس او نیز بیش تر خواهد بود. در برابر پروردگار خاضع و خاشع خواهد بود. خداوند را ناظر و حاضر خواهد دید.
3- فهم معانی نماز:
در نماز باید مراقب کلمات بود. با تمرین بیش تر، کلمات بیش تری را با معانی آن ادا نمایید.
4- آمادگی قبل از نماز:
کسی که می خواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد. وضو را به صورت کامل انجام دهد. قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) می فرماید:
إِذَا اسْتَقْبَلْتَ الْقِبْلَةَ فَانْسَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا وَ الْخَلْقَ وَ مَا هُمْ فِيهِ (وَ اسْتَفْرِغْ قَلْبَكَ مِنْ كُلِّ شَاغِلٍ يَشْغَلُكَ عَنِ اللَّهِ) وَ عَايِنْ بِسِرِّكَ عَظَمَةَ اللَّهِ وَ اذْكُرْ وُقُوفَكَ بَيْنَ يَدَيْهِ يَوْمَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَت
«هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آن ها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز می دارد، فارغ ساز. با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یاد آور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمال از پیش فرستاده اش را آشکار می سازد ». (2)
5- رعایت مستحبات نماز:
از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دست ها به بدن در حال قیام و غیره.
از هنگام وضو ساختن، دل را به خدا بسپار . با گفتن اذان و اقامه و توجه به معانى و مفاهیم بلند آن، جان و روح و قلب را به آن خط نورى ملکوتى اتصال بده که از کعبه تا عرش و از آن جا تا حقیقت اسما و صفات و از آن فراتر تا «ذات احدیّت» امتداد دارد.
پس از اقامه گفتن و قبل از ورود به نماز، به ابراهیم خلیل تأسى کن و بگو:
«انّى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنیفاً و ما انا من المشرکین»؛(3) روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان‏ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
سپس با حضور قلب و توجه به معانى الفاظ بگو: «انّ صلوتى و نسکى و محیاى و مماتى للَّه ربّ العالمین»؛(4) نماز و تمام عبادات من، زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است.
آن گاه که در آستانه تکبیر قرار گرفتى، گناهان خویش را به یاد آور و به عظمت خالق توجه نما و حقارت خویش را در نظر آور و بگو:
«یا محسن قد اتاک المسى و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسى انت المحسن و انا المسى بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منّى؛
اى خداى نیکوکار! بنده گناهکارت به در خانه تو آمده، امر کرده‏اى که نیکوکار از گناهکار بگذرد. تو نیکوکارى و من گناهکارم. به حق محمد و آل محمد، رحمتت را بر محمد آل محمد بفرست و از کارهاى زشتى که مى‏دانى از من سر زده بگذر».
6- انتخاب مکان مخصوص و اختصاص وقت مناسب برای نماز.
7- فراغت قلب:
یکی از مهم ترین اسباب حضور قلب، فراغت قلب است.
تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست با یار خویشتن نتوانی دمی نشست
8- رفع موانع:
پرخوری، جلوگیری از ادرار، کسالت و خستگی، سر و صدا و نگاه به اطراف، مانع حضور قلب در نماز می شود. رفع این موانع در حضور قلب مؤثر است.
موانع تا نگردانى ز خود دور درون خانه دل نایدت نور
9ـ احساس و درک عظمت و بزرگى خدا.
درک عظمت و بزرگى هر کسى بستگى به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیش تر شود، ‌بزرگى و عظمت او بیش تر جلوه گر خواهد شد. اگر کسى به عظمت و بزرگى خدا پی ببرد، ‌طبعاً‌ خضوع و خشوع بیش ترى در پرستش و عبادت خواهد داشت.
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خدا پرستان واقعى فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر ما دونه فى أعینهم؛(5) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناخته اند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه می‌کند».
10ـ جلوگیرى از هرزگى قوه خیال:
یکى از بزرگ ترین عوامل حواس پرتى در نماز، ‌هرزگى و پراکندگى قوه خیال است. اگر قبل از نماز چند دقیقه اى به وسیله ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهاى مستحبى و تلاوت قرآن، خود را آماده نماز کنیم، ‌ذهن از حواس پرتى و پراکندگى و از توجه به کثرت، به سوى وحدت متوجه مى شود، ‌در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمی شود. کسى که قبل از نماز با دیگرى بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
11ـ طول دادن و با تأنى خواندن نماز:
اگر کسى رکوع و سجود را مقدارى طولانى کند و با حال خوشی اذکار و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
12ـ حالت خاصی در نماز که بیانگر خضوع است، در خشوع که حالت قلبى است، تأثیر مى گذارد.
13 -بعضى از آداب نماز مانند سر وقت خواندن و مواظبت بر وقت نماز و به حالت کسالت داخل نماز نشدن و. . . در نماز مؤثر است.
14 -دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست می آید، در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و سخن گفتن با خدا بسیار موثر است.
15 -رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن، ‌انگشتر به دست کردن، ‌عطر زدن و. . . که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان می شود. این کارها موجب بهره برداری هر چه بیش تر از برکات معنوی نماز می شود.
16 -ترک گناه:
کسى که به خیانت به مردم، کلاه برداری، رشوه خواری، اختلاس، ‌تهمت، غیبت و غیره فکر مى کند، براى او قلبى نمانده است تا در آن خدا جلوه کند. هر چه هست ،غیر خدا است.
دل ز دل بردار اگر بایست دلبر داشتن دلبر و دل داشتن نَبْوَد طریق عاشقان
گناه لذت مناجات را از انسان مى گیرد و با گرفتن لذت شیرینى عبادت، حضور قلب هم خواهد رفت.
سوم : شکر نعمت های خدا هم با نماز و توجه در نماز تحقق پیدا می کند و هم با زبان میسر است. ولی از همه مهمتر شکر عملی است و آن این است که از هر نعمت استفاده صحیح و به جا و مشروع بشود مثلا از نعمت استعداد بینایی و شنوایی و نعمت های دیگر د رحرام استفاده نشود. این تشکر عملی است که در کنار تشکر زبانی بسیار تاثیر گذار است.
پی نوشت ها :
1.حجرات(33)آیه 4.
2-مستدرك الوسائل، محدث النوري، 18 جلد، مؤسسة آل البيت (ع) - قم، 1408 ه. ق.جلد4،صفحه95
3. انعام (6)، آیه 79.
4. همان، آیه 162.
5. نهج البلاغه؛ انتشارات دار الهجره قم،خطبه 193معروف به متقین، صفحه : 303.
بازدید:

 نظر دهید »

نماز شب

11 دی 1396 توسط فاطمه دانشور

نماز شب یازده رکعت است:

هشت رکعت به نیت نماز شب (چهار نماز دو رکعتی مانند نماز صبح)
دو رکعت به نیت نماز شفع (بهتر است در رکعت اول آن بعد از حمد، سوره ناس و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره فلق خواند شود)
یک رکعت نماز وتر، طریق نماز و شرح آن به این صورت است که:
بعد از حمد سه بار سوره توحید و یک بار سوره فلق و یک بار سوره ناس را می‌خوانیم (می‌توان یک سورهٔ تنها خواند)

بعد از خواندن سوره دست‌ها را برای قنوت به سوی آسمان بالا می‌بریم و حاجات خود را از خدا می‌خواهیم.

آنچه در قنوت مستحب است می‌گوییم:

برای چهل مؤمن دعا کنید و بگویید: اللهمَّ اَغْفِر لِفُلانِ؛ پس به جای فلان، اسم آن مؤمن را بگویید، هم برای مومنینی که در دنیا هستند و هم مومنینی که از دنیا رفته‌اند.
دعا کردن برای مؤمنین می‌تواند به دو صورت ذکر شود:

همه مؤمنین را مد نظر قرار داده و چهل بار چنین بگویید: اَللهمَّ اغْفِرْ لِلْمُومِنین وَ الْمُؤمِنات.

یا نام چهل شخص را ببرید.

مستحب است هفتاد بار استغفار کنید و بگویید:
اَستَغفرُالله ربی و اَتوبُ اِلَیه. (از پروردگار خود طلب آمرزش و مغفرت می‌کنم و به سوی او بازگشت می‌نمایم)

مستحب است هفت بار بگویید:
هذا مَقامُ الْعائِذِ بکَ منَ النّار (این است مقام کسی که از آتش قیامت به تو پناه می‌برد)

مستحب است سیصد مرتبه بگویید:
اَلْعَفو، و سپس بگویید: ربِّ اغْفِرلی و ارْحَمنی و تُبْ عَلَیَّ اِنَّکَ انتَ التَّوّابُ الْغَفورُ الرَّحیم.

نماز شب را می‌توان بدون سوره یا قنوت و خوابیده، نشسته یا در حال حرکت خواند چون مستحبی است.
اگر وقت تنگ باشد می‌توان فقط به شفع و وتر یا وتر تنها اکتفا نمود.
چنانچه مقداری از نماز شب را خوانده باشد و اذان صبح (طلوع فجر) سر رسد می‌تواند بقیه نماز شب را هم به نیت اداء بخواند.
خواندن دو رکعت نافله صبح از شفع و وتر افضل است.
برای عمل به اعمال مستحبی دیگر در نماز شب به کتب مبسوطه رجوع فرمائید.

 نظر دهید »

حجاب

11 دی 1396 توسط فاطمه دانشور

حجاب اسلامی به پوشش‌های گوناگون زنان مسلمان گفته می‌شود و مفهومی برآمده از قرآن کریم و فقه اسلامی و ساخت یافته در فرهنگ اسلامی که ناظر به پوشش شرعی در مقابل نامحرم، بویژه برای زنان است. حجاب گاه برگرفته از احکام شرع و گاه مربوط به قراردادهای اجتماعی و شرایط موقعیتی فرد است.[۱] از دیدگاه فقها حجاب یکی از احکام اسلامی است و اصطلاحاً عبارت است از پوشاندن ضروری مو و سایر اعضای بدن به جز صورت و دو دست (و گاهی دو پا) توسط زنان مسلمان (تنها در صورتی که کنیز نباشند[۲])، در برابر مردانی که طبق شریعت اسلامی نامحرم شمرده می‌شوند. دربارهٔ پوشش مردان نیز حداقل مقدار پوشش واجب حفظ عورتین است.خطای یادکرد: خطای یادکرد: برچسب تمام کنندهٔ </ref> بدون برچسب <ref> (). تونس (از سال ۱۹۸۱[۳] و در سال۲۰۱۱ برداشته شد) و ترکیه (از سال۱۹۹۷[۴]) تنها دو دولتی هستند که اغلب جمعیت آنها مسلمان هست و با اینحال پوشش حجاب را در مدارس دولتی، دانشگاه‌ها و اماکن اداری ممنوع کرده‌اند و در سوریه از سال ۲۰۱۰م پوشیدن نقاب در دانشگاه‌ها ممنوع شده است.[۵] این محدودیت در خلال انتفاضه مردمی در جنگ داخلی سوریه برداشته شد. از سوی دیگر، در حکومت‌های اسلامی مانند مراکش،[۶] محدودیت‌هایی نسبت به زنان محجبه وجود دارد چراکه حجاب را دلیلی بر اندیشهٔ سیاسی-اسلامی یا اصولی بر ضد حکومت سکولار می‌دانند.

پوشش و بویژه پوشش سر زن مسلمان، تبدیل به یک نشانه صریح بر وجود اسلام در اروپای غربی گشته است، این موضوع در تعدادی از حکومت‌ها، سبب اختلافات سیاسی و پیشنهادهای در رابطه با ایجاد محدودیت برای حجاب گشته است. پارلمان هلند قانون «منع پوشش صورت» را تصویب کرد این مقوله که تحت عنوان «منع برقع» تعریف می‌شود، فقط شامل برقع افغانی نمی‌شود. قوانین مشابهی نیز در فرانسه و بلژیک تصویب شده است.

حکومت‌های دیگری نیز هستند که به قوانین مشابه یا منع محدود می‌پردازند، برخی صرفاً شامل پوشش صورت مثل نقاب و برقع می‌شود و از برخی مربوط به لباس‌هایی می‌شود که رمز و نشانه اسلام هستند مثل خمار (مانند چادر).

 نظر دهید »

نماز

11 دی 1396 توسط فاطمه دانشور

                                              

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سر فرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.[۱][۲] واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.[۳][۴]

مفهوم شناسی

«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان می‌باشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء و شرایط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.

«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً…» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه می‌نویسد: «احدی جز منکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».

در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمی‌باشد

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.[۵]

 نظر دهید »

ارایش موی پیا مبر

09 دی 1396 توسط فاطمه دانشور

در مکا رم می گوید رسول خدا وقتی می خواست موی و محاسن خود را بشو ید با سدر می شست در جعفر یات  از علی روا یت شده است رسول خدا موی خود را شانه می زد و اغلب با اب صا ف می کرد و   فرمود اب برای خو شبو کردن مو من کافی است .شیخ صدوق در خصاص  ا ز امام صا دق  کرده که در تفسیر ایه شریفه خذا زینتکم عند کل مسجد فرمود مرا از زینت در این ایه شانه است .شا نه زدن روزی را زیاد می کند و موی را نیکو می سازد حا جت را روا می دارد بر قوت مردانگی می افزاید و بلغم را بر طرف می کند .

رسول خدا محاسن خود را از طرف پایین چهل بار شانه می زد و از بالا هفت بار  و فرمود شانه زدن هوش انسان را زیاد می کند و بلغم را از بین می برد .

در کافی از امام صادق ع روایت شده است رسول خدا ص فرمود کرفتن از موی پشت لب بالا به طوری که لب اشکار شود سنت است .

شیخ صدوق در من لا یحضر الفقیه می گوید رسول خدا صفر مود مجوس ریش خود را تراشیده و سبیل خود را می زنیم و محاسن خو یش را وا می گذا ریم .

دعای پیامبر برای مسافر

در کتاب من تا یحضر ه الفقیه روایت شده است رسول خدا ص وقتی با مومنانی که می خوا ستند به مسا فرت بروند تودیع می کرد می فرمود خدا وند تقوا را توشه شما قرار دهند و هر چیزی رابه سوی شما نگه دارد و شما را به سوی من سا تم بر گرداند.

در کتاب جعر فیات از علی ع روایت شده است رسول خداص به کسانی که از مکه مراجعت می کرد فر مود خدا اعما ل حج تو را قبول کند و گناهایت را بیاموزد و انچه خرج کرده ای به تو باز رساند.

بیداری آخرشب پیامبر

 در خصاص از امام صادق ص از ابای گرامش از ع در حدیث اربعماه روایت شده است بیداری شب باعث تندرستی و خوشنودی پروردگار و در معرض رحمت حق قرار گر فتن است و این کار سنت پیغمبران میباشد.

ذکر پیامبر (ص) قبل از خوابیدن

در کافی از محمد بن مروان روایت شده است امام صادق ع فر مود ایا به شما خبر بدهم هنگامی که رسول خداص به بستر خواب می رفت چه می گفت.

من عرض کردم بلی بفر مایید .

امام صادق فر مود ان حضرت ایه الکر سی را میخواند سپس می گفت به نام خدا ایمان به خدا اوردم واز طاغوت بیزارم بار الها در خواب وبیداری مرا حفظ فرما .

در کتاب مکارم اختاق روایت شده است رسول خدا ص چون خواب هو کناکی  می ید می گفت هوالله لاشریک له.

 پیامبر و نماز شب

در کتاب التهذیب از حضرت صادق روایت شده است بر شما باد که نماز شب را ترک نکنید زیرا که سنت پیغمبرتان میبا شد

پیامبر و شوخی با همسر

در کتاب جعفریات از علی ع از رسول خدا ص روایت شده است  کلیه باز ها باطل و حرام است برای تعلیم و شوخی کردن با همسر که سنت پیامبر است.

پیامبر و فرزند بد

در کتاب مکارم روایت شده است که رسول خدا ص در دعای خو یش چنین می گفت خدایا به تو پناه  می برم از فرزند ی که بر من حکو مت کند و از مالی که با عث هلا کتم شود  و از همسری که سنت پیامبر است.

پیامبر و محبت به فرزندان

در کتاب مکارم روایت شده است رسول خدا ص چون صبح میشد با محبت دست بر سر فر زندان خودش می کشید .

در کتاب خصاص در حدیث اربعماه از علی ع روایت شده است کام فرزندان خود را با خرما بردارید زیرا رسول خدا ص درباره حسن وحسین ع چنین کرد.

هفت سنت پیامبر درباره ی نوزاد

در کتاب مکارم از امام صادق ص روایت شده است هفت چیز درباره کودکی که تازه متولد شده است ازسنت است .اول نامگذاری دوم تراشیدن موی سر کودک .سوم در صورت امکان به سنگینی موهای سرش نقره ویا طلا صدقه دادن .چهارم برای او عقیقه کردن . پنجم به سر کودک زعفران مالیدن . ششم او را ختنه کردن .و هفتم از عقیقه او همسایگان ر اطعام نمودن .

پیامبر (ص)و نام گندم

شیخ صدوق در اماتی از عیص بن قاسم روایت کرده که گفت   به امام صادق (ص) عرض کردم حدیثی از پدر بزرگوار شما روایت شده که فرمودند رسول خدا (ص) از نان گندم سیر نشد آیا این مطلب درست است؟

فرمود نه زیرا رسول خدا (ص) هرگز نان گندم نخورد و از نان جو هم یک شکم سیر نخورد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

گل نرگس

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس